مخفف بادریسه باشد: و فلک را برای گردش و نیز باریسۀ دوک را برای گردش فلکه خواندند. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 صص 9-14). و رجوع به بادریسه شود، تیزبین (در حیوانات) : بفرمود تا برنهادند زین بر آن راه پویان (اسبان) باریک بین. فردوسی. بپرهیز گاران پاکیزه رای بباریک بینان مشکل گشای. نظامی. ، خسیس. (آنندراج) (ارمغان آصفی). تنگ نظر. میرزا صائب گوید: از سر خوان ملک برخیز کاین باریک بین می شمارد لب گزیدن را لب نانی دگر. (آنندراج). ، شاعر. (دهار) : سواد دیدۀ باریک بینان انیس خاطر خلوت نشینان. نظامی. ، ناتوان بین. (ارمغان آصفی)، ناتوان. (آنندراج)
مخفف بادریسه باشد: و فلک را برای گردش و نیز باریسۀ دوک را برای گردش فلکه خواندند. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 صص 9-14). و رجوع به بادریسه شود، تیزبین (در حیوانات) : بفرمود تا برنهادند زین بر آن راه پویان (اسبان) باریک بین. فردوسی. بپرهیز گاران پاکیزه رای بباریک بینان مشکل گشای. نظامی. ، خسیس. (آنندراج) (ارمغان آصفی). تنگ نظر. میرزا صائب گوید: از سر خوان ملک برخیز کاین باریک بین می شمارد لب گزیدن را لب نانی دگر. (آنندراج). ، شاعر. (دهار) : سواد دیدۀ باریک بینان انیس خاطر خلوت نشینان. نظامی. ، ناتوان بین. (ارمغان آصفی)، ناتوان. (آنندراج)
یاری رسنده. رسنده به طریق یاری در جمیع ازمنه و احوال. (آنندراج). به یاری رسنده. به کمک آینده. یاری دهنده: بزرگا بزرگی دها بی کسم تویی یاوری بخش و یاری رسم. نظامی (از آنندراج). تویی یاری رس فریاد هرکس به فریاد من فریادخوان رس. نظامی
یاری رسنده. رسنده به طریق یاری در جمیع ازمنه و احوال. (آنندراج). به یاری رسنده. به کمک آینده. یاری دهنده: بزرگا بزرگی دها بی کسم تویی یاوری بخش و یاری رسم. نظامی (از آنندراج). تویی یاری رس فریاد هرکس به فریاد من فریادخوان رس. نظامی
دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران. واقع در 21هزارگزی باختری شهرک، کنار راه عمومی مالرو قزوین. کوهستانی و سردسیر. 82 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لوبیا، سیب زمینی، شغل اهالی زراعت صنایع دستی کرباس و گلیم وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران. واقع در 21هزارگزی باختری شهرک، کنار راه عمومی مالرو قزوین. کوهستانی و سردسیر. 82 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لوبیا، سیب زمینی، شغل اهالی زراعت صنایع دستی کرباس و گلیم وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری رودسر، و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار. جلگله ای، و هوای آن معتدل و مرطوب ومالاریائی، و آب آن از مرساررود، و محصول آن برنج و لبنیات است، 75 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده از دو محلۀبالا و پائین تشکیل شده، اکثر سکنه تابستان به ییلاق جواهردشت میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری رودسر، و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار. جلگله ای، و هوای آن معتدل و مرطوب ومالاریائی، و آب آن از مرساررود، و محصول آن برنج و لبنیات است، 75 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده از دو محلۀبالا و پائین تشکیل شده، اکثر سکنه تابستان به ییلاق جواهردشت میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 13 هزارگزی باختر پلدشت، و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ پلدشت به ماکو، جلگه ای و گرمسیر و مالاریائی، آب آن از ساری سو، محصول آن غلات است، 45 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند راه مالرو دارد، قشلاق ایل میلان است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) نام رودی است در آذربایجان در شهرستان ماکو در دهستان ساری سوباسار، این رودخانه از باطلاقهای بایزید ترکیه سرچشمه میگیرد و در 5 هزارگزی بازرگان وارد ایران میشودو بعلت گذشتن از زمینهای نرم و جلگه ای آب آن همیشه گل آلود است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 481)
دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 13 هزارگزی باختر پلدشت، و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ پلدشت به ماکو، جلگه ای و گرمسیر و مالاریائی، آب آن از ساری سو، محصول آن غلات است، 45 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند راه مالرو دارد، قشلاق ایل میلان است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) نام رودی است در آذربایجان در شهرستان ماکو در دهستان ساری سوباسار، این رودخانه از باطلاقهای بایزید ترکیه سرچشمه میگیرد و در 5 هزارگزی بازرگان وارد ایران میشودو بعلت گذشتن از زمینهای نرم و جلگه ای آب آن همیشه گل آلود است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 481)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
باریافته، (ناظم الاطباء)، موضعی است در کوهستان ها و ییلاقات شاه کوه و ساور، (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو چ 1336 بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 169)
باریافته، (ناظم الاطباء)، موضعی است در کوهستان ها و ییلاقات شاه کوه و ساور، (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو چ 1336 بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 169)
یکی از هفت تن که برای از میان برداشتن بردیای دروغی (سپنت دات مغ) با هم هم سوگند شدند و در کار خود نیز توفیق یافتند و وی را برداشتند و داریوش را بتخت بنشاندند. (ایران باستان ج 1 ص 531)
یکی از هفت تن که برای از میان برداشتن بردیای دروغی (سپنت دات مغ) با هم هم سوگند شدند و در کار خود نیز توفیق یافتند و وی را برداشتند و داریوش را بتخت بنشاندند. (ایران باستان ج 1 ص 531)